امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

دانلود تحقیق فلسفه زیبایی شناسی

دانلود تحقیق فلسفه زیبایی شناسی دسته: هنر و گرافیک
بازدید: 3 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 28 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 33

زیبایی را نمی توانیم تعریف کنیم به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم که ما هرگز به درستی نخواهیم دانست که چرا یک شی زیباست

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

زیبایی

زیبایی را نمی توانیم تعریف كنیم، به ناچار بایستی سخن آناتول فرانس را بپذیریم كه: «ما هرگز به درستی نخواهیم دانست كه چرا یك شی زیباست»[1]اما این مطلب مانع نگردیه كه صاحبنظران و هنرمندان به تعریف زیبایی نپردازند. اگر از معنای لغوی آن شروع كنیم: « زیبا، از زیب+ (فاعلی وصفت مشبه)= زیبنده، به معنی نیكو و خوب است كه نقیص زشت و بد باشد. جمیل و صاحب جمال و خوشنما و آراسته و شایسته (ناظم الطباء) هر چیز خوب و با ملاحت بود و نیكو و آراسته باشد (شرفنامه منیری) نیكو، جمیل، قشنگ، خوشگل، مقابل زشت، بد گل ( از فرهنگ فارسی) جمیل، حسن ، خوب مقابل زشت، نیكو و سیم، خوبروی، قشنگ، خوشگل، درخور، لایق، سزاوار، برازندده، برازا، زیبنده و ازدر»[2] می باشد.

در فرهنگ بشری ابتدا در یونان باستان به تعریف زیبایی پرداخته شده، البته آنها دربارة زیبای محض و خود زیبایی كمتر سخن گفته اند، بلكه بیشتر در مورد زیبایی هنری اظهار نظر كرده اند. در یونان باستان دو نوع زیبایی را تحلیل كرده اند، یكی زیبایی هنری و دیگری زیبایی معنوی و اخلاقی كه همان خیر اخلاقی را در بر می گرفته است. لذا در مجموع می توان گفت، اندیشمندان یونانی از سقراط و افلاطون و ارسطو، زیبایی را با خبر مساوی  دانسته اند.سقراط این خبر را در سود بخشی جستجو می كرده، افلاطون زیبایی اصیل را درعالم مثل و حقایق معقول پیدا نموده، و ارسطو دربارة زیبایی بیشتر بر عناصر هماهنگ، نظم و اندازة مناسب تاكید  داشته است.

 بزرگترین نظریه پرداز در شناخت و معرفی زیبایی شناسی، افلاطون ( 429 - 347 ق م) است. تقسیم زیبایی به محسوس و معقول از او آغاز می شود و از این نظرمكتب جمال نخستین گام های فكری خود را به او مدیون است. زیرا به زیبایی جسمانی اهمیت داده و آنرا مرتبه ابتدایی زیبایی دانسته كه وسیلة ارتقا به زیبایی معقول و مثالی می شود. یكی از نظریه پردازان می گوید:« می توان افلاطون را از بعضی جنبه ها پایه گذار زیبایی شناسی فلسفی دانست، زیرا او مفاهیمی را گسترش داد كه، اساس تأملات بعدی در زیبایی شناسی قرار گرفت»[3]

نزدیكترین اندیشه ای كه در تاریخ گذشته بشر سراغ داریم و بسیار به مكتب جمال نزدیك است، عقاید افلاطون دربارة زیبایی است « افلاطون می گوید كه روح آدمی در عالم مجردات و قبل از آنكه به جهان خاكی هبوط كند، حسن مطلق و حقیقت زیبایی را بی پرده دیده است  و چون در این عالم به زیبایی صوری باز می خورد، زیبایی مطلق را به یاد می آورد. فریفتة جمال می شود و چون مرغ در دام افتاده، می خواهد كه آزاد شود و به سوی معشوق پرواز كند. این عشق همان شوق دیدار حق است، اما عشق مجازی چون زیبایی جسمانی ناپایدار است و تنها موجب بقای نوع است، و حال آنكه  عشق  حقیقی مایة ادراك اشراقی و دریافتن زندگی جاوید است و چون انسان به حق واصل شود و به مشاهدة جمال نایل آید و اتحاد عاقل و معقول [4] برایش حاصل شود به كمال دانش می رسد، چنین عشق سودایی است كه بر حكیمان عارض می گردد.»[5] همین مطلب نه تنها نخستین قدم در زیبایی شناسی فلسفی محسوب می گردد، بلكه گامی اساسی در نزدیكی به مكتب جمال است.

تعریف های زیبایی را می توان به دو دسته تقسیم نمود: دسته ای در تعریف زیبایی به شعری زیبا و یا جملاتی دل انگیز و خیال آفرین و گاهی آرمانی یا تجربی اكتفا كرده اند. اما دستة دوم بر مبنای فلسفه ای خاص به تعریفی منطقی از زیبایی پرداخته اند. نمونه های هر دو دسته فراوان است. از دستة نخست می توان به «بوالو» اشاره كرد كه گفت: هیچ زیبا نیست مگر حقیقت یادكارت كه عقیده داشت: زیبا آنستكه به چشك مطبوع آید. در كشور ما نیز می توان به تعریف علینقی وزیری اشاره كرد كه می نویسد: « زیبایی، هم آهنگی و شورانگیزی است، یعنی اتحاد و جوشش هم آهنگی با شور انگیزی، زیبایی ، كاملتر است، به نسبت اینكه حواس، عقل و دل متفقاً خوشنود شوند، و میان لذایذ مختلف آن جوشش محرم تری بوجود آورد.»[6]شو پنهاور ( متولد 1788 م) می گوید « تنها زیبایی است كه در ما اثر می كند»[7] اما نحوه دیگری از تعریف تحلیلی اینست كه « زیبایی عبارت است از جور آمدن و هم آهنگی اعضای متشكله هر كیفیت یا هر شی یا هر جسم، با داشتن سازش با پیرامون و ایجاد تأثیر جاذب و ستایش آور در انسان، در حالی كه یا نیروی موهبت و شهود ادبی آن را دریابدذ، یا لطافت ذوق آن را درك كند، یا باریكی فكر و عمق اندیشه و خلاصه عقل، صحت تناسبات و هم آهنگی وم شایستگی هدف را در شیء زیبا تشخیص دهد، یا وسعت تصور، و یا عادت، و یا غریزه جنسی، و یا عوامل ششگانة فوق، با هم آن را به زیبایی بشناسد»[8] افرادی هنر و و زیبایی را مساوی دانسته اند، هربرت رید با انتقاد می گوید: « هر آنچه زیباست هنر است، یا هنر كلا زیباست و هر آنچه زیبا نیست، و زشتی نفی هنر است. این یكی دانستن هنر و زیبایی اساس همة مشكلات ما را درك هنر تشكیل می دهد»[9] نمونه ای از این دسته تعریف ها كه با مكتب جمال نیز هماهنگی داشته باشد، نقل می شود:« جاناتان ادوار دز (1703 –1758 م) همانند كلریج كه تمایزی در قوة تخیل قائل بود، میان صورتهای اصلی و فرعی زیبایی فرق می گذارد. او « زیبایی اصلی» را چنین تعریف می كند: « خرسندی صمیمانة وجود نسبت به موجود» كه در الهیات، صفت خدای جمیل شناخته می شود. نه ساكن است نه مادی، بلكه زیبایی بخش است. تعالی و قیومیت خداوند، قدرت دوست داشتن اوست كه به صورت زیبایی، دریافت می شود، حلول او، نیز عبارت از حضور بدون واسطة او در هر چیزی است كه دارای هستی است. و زیبایی فرعی» یعنی تمامی صورتهای هماهنگی كه در طبیعت كشف شده و در اجتماع مورد نوازش قرار گرفته و توسط « حساسیت طبیعت» كه عامل ارتباطی آن عاطفه است. تمیز داده می شود»[10]

«توماس هابس می نویسد: «‌زیبایی هنری متضمن خیری آینده  نگر است ( مبادی فلسفه) شفتسبری عقیده دارد: هر چیز زیبا حقیقت دار است ( نامه درباره ی شور و شوق) مونتسكیو در نامه های ایرانی،‌ زیبایی را با مناسبتی كه فایده ی بی واسطه و با واسطه دارد، توضیح می دهد. وقتی انسان از مشاهده ی یك شی لذت بی واسطه می برد، در او احساس خوبی پدید می آید، هر گاه نگرش یك موضوع فایده ی با واسطه به همراه داشته باشد، آن احساس زیبا شناختی است. هر در می گوید: هر آنچه زیباست مبتنی بر حقیقت است ( نامه هایی در پیشرفت انسانی) گوته معتقد است: زیبایی تجلی قانون های پوشیده طبیعت است.»[11]

این دسته از تعریف های زیبایی، بیشتر بیان كنندة احساسات، دریافت ها و تجربه های گوینده از زیبایی می باشد، و اگر تعریفی جامع از زیبایی ارائه نمی دهند، اما تا حدودی كه توانسته اند به مطلب نزدیك شده اند و جنبه های جالبی از آن را نمایان كرده اند كه در تاریخ اندیشه بشر سودمند،‌ ماندگار و كار آمد است. در پایان این بحث دربارة دسته اول از تعریف های زیبایی، بهتر است  یك نمونه دیگر را از صاحبنظری ایرانی نقل كنیم كه می گوید: « گوئی زیبایی تابشی غیر مادی است كه بر صور خاكی پر تو افكن شده و چون نور مرموزی شور و هیجان و زندگی بخشی دارد. زیبایی ساختمان ذره ای ندارد و یكی از قشرهای كیفی هستی را تشكیل می دهد. صفت خیره كنندة دیگر زیبایی كه از می توان به خاصیت شكل انگیزی با شك پذیری تعبیر كرد، این است كه معشوق زیبا هزاران هزار شكل بخود می گیرد و از هر دریچه و روزن با ناز و خرام و جلوه ای نو دلربائی می كند و در هر كوچه و بر زن با نامی دیگر دامی دیگر می نهد. زیبا، خیر و حقیقت هر سه وجوه مختلف یك گوهرند.»[12]


[1] - France,Anatole, on life and letters, Four series,  New york 1914 -24 , vol.ii. p . 176

[2] - دهخدا، علی اكبر ، لغت نامه، 1341 تهران، نشر دانشگاه تهران، ج 10، ص 525.

[3] - آلفردمارتین، جیمز، مقالة زیبایی شناسی فلسفی فرهنگ ودین، ترجمة مهرانگیز او حدی، 1374 تهران ، نشر طرح نو، ص 250.

[4]  - رك : اتخاذ عاق به معقول، آیت الله سید ابولحسن رفیعی، چاپ مركز انتشارات علمی و فرهنگی ص 28.

[5] - افلاطون، دوره آثار، ترجمه م. ح. لطفی، 1367 تهران، چاپخانه گلشن ج 3 ص 1502 و رك: فروغی، محمد علی سیر حكمت در اروپا، 1333 تهران، چاپ زوار، ص 20.

[6]  - وزیری، علینقیی، زیبایی شناسی در هنر و طبیعت، 1338 انتشارات دانشگاه تهران، ص 208

[7]  - شو نهاور، آرتور، هنر و زیبایی شناسی، ترجمه فؤاد روحانی، 1357 تهران،انتشارات زریاب ، ص 61

[8] - دانشور،‌سیمین، شناخت و تحسین هنر، 1375 تهران، نشر سیامك، ص 135.

[9]  - رید، هربرت، معنی هنر، ترجمه نجف در یابند ری ، 1354 تهران، انتشارات كتابهای جیبی، ص 3.

[10] - آلفر مارتین، جمیز، زیبا شناسی فلسفی، فرهنگ و دین، ترجمه مهرانگیز اوحدی، 1374 تهران، انتشارات طرح نو، ص 264

[11] - هگل، فردریش، مقدمه بر زیباشناسی، ترجمه و مقدمه محمود عبادیان،‌ 1363 تهران، نشر آواز، ص 15 مقدمه.

[12]  - فولادوند، محمد مهدی، نخستین درس زیبا شناسی، 1348 تهران، انتشارات دهخدا، ص71

فایل ورد 33 ص

قیمت فایل فقط 23,400 تومان

خرید

برچسب ها : فلسفه زیبایی شناسی , زیبا شناسی , فلسفه و هنر , زیبایی , فلسفه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر